اسفند

ساخت وبلاگ

محبوب من 

مهربانم 

آخرین ساعتهای سال را می گذرانم

سالی که همه میگویند سخت بود 

سختی و آسانی در هم تنیده است ، جان جانانم

سخت بود چرا که شما نبودبد، خوب بود که در بهارش یک بار باشما حرف زدم

به همین راحتی ، رنج و شوق در کنار همند

 

محبوب من 

بی شک در گذر سالهایی که کنار هم نیستیم (چه تلخ است این واژه سالها)

خیلی چیزها تغییر کرده

بی شک من بیشتر مو سپید کرده ام . شما خانم تر شده اید

درهایی از پیروزی برای هردومان باز شده

این را برای شما بیشتر مطمئنم.

راستی یادت می آید یک روز عصر گفتم می خواهم (اتوکد)یاد بگیرم؟

هیچ میدانی حالا چیره دست ترین کد کار دفترم ؟

این را چند روز پیش یادم آمد وقتی داشتم غر می زدم ... آغاز راه را به یاد آوردم ... چیزی که یادم می آمد ، شما بودید 

محبوب من 

راست می گویند که بحرانها ریشه ادبیات را می خشکاند

صفحات وبلاگ را از نو می خواندم ... اسفند 97

پی بردم که حالا چقدر قلمم خشکیده 

بهانه ای شد که دوباره بگویم مواظب این ویروس باش

 

برای برادرهاتان پیام تبریک نوروز دادم ، و برای خودتان هم ... گرچه می دانستم دستتان نمی رسد 

***

گامهای زرین بهار نوید تازگی و نور و سُرور  می دهد باشد که مرغ حق سرودی زیبا بیافریند و دل در مدار قرار باشد . سرتان سلامت و دلتان شاد و نوروزتان فرخ باد.
 ***

همه آرزوهای خوبم را می بندم به بال کبوتری که پیغامم را به شما برساند

 

سال و روزگارت خوش 

 

«کافکا»

تلخ...
ما را در سایت تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saharkhiz93 بازدید : 98 تاريخ : پنجشنبه 28 فروردين 1399 ساعت: 1:08